مرد سرمایهداری در شهر زندگی میکرد اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد. فرزندی هم نداشت و تنها با همسرش زندگی میکرد. در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد. روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟ در جواب میگفت: نیاز شما ربطی به من ندارد، بروید از قصاب بگیرید. تا اینکه او مریض شد و کسی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد. سرمایهدار خسیس و قصاب بخشنده
این متن با اوضاع الآنِمان کاملا همخوانی دارد!
داستانی بسیار آموزنده از شمس و مولانا
قصاب ,سرمایه ,مردم ,روز ,میکرد ,کسی ,زندگی میکرد ,شما ربطی ,نیاز شما ,میگفت نیاز ,جواب میگفت
درباره این سایت